اخطار! ۩۞۩ ZERO BOOK ۩۞۩

توجه : همانطور كه مي دانيد ايران عضو و امضاء كننده كپي رايت بين المللي نيست و بنابراين كليه كتابهاي چاپ شده در محدوده جغرافيايي ايران نيز فاقد حق مؤلفين در سطح بين المللي خواهد بود. لذا اين سايت و مدير آن هيچ گونه مسئوليتي درقبال كتابها و لينكهاي معرفي شده ندارد.چرا که كتابهاي معرفي شده در اين سايت ، توسط كاربران مختلف تهيه و بارگذاري شده است. و برشما است كه در هنگام دانلود از خارج كشور به قوانين كشور محل اقامت خود توجه داشته باشيد.
Disclaimer:As Iran is not a signatory of international copyright law , None of the books printed inside it is protected by this law. Nevertheless, all the books shown above are not hosted or transmitted by this server. The links are provided solely by this site’s users. The administrator of this site cannot be held responsible for what its users post, or any other actions of its users. You may not use this site to distribute or download any material when you do not have the legal rights to do so. It is your own responsibility to adhere to these terms.


۱۳۹۵ بهمن ۹, شنبه

دانلود رمان ابله نوشته فئودور داستایوسکی

دانلود رمان ابله نوشته فئودور داستایوسکی  www.zerobook.lxb.ir  صفربوک

دانلود رمان ابله نوشته فئودور داستایوسکی

رمان ابله در ۱۸۶۹ – ۱۸۶۸ منتشر شد. پرنس مویخکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته،

پس از اقامتی طولانی در سویس برای معالجه بیماری، به میهن خود باز می‌گردد.

بیماری او رسما افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است

که نمودار آن بی‌ارادگی مطلق است. به علاوه بی‌تجربگی کامل او در زندگی اعتماد

بی‌حدی نسبت به دیگران در وی پدید می‌آورد. مویخکین در پرتوی وجود روگوژین،

همسفر خویش فرصت می‌یابد نشان دهد که برای مردمی

«واقعا نیک» در تماس با واقعیت چه ممکن است پیش آید.
روگوژین، این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی

و نیاز به ابراز مکنونات قلبی در راه سفر سفره دل خود را پیش مویخکین

که از نظر روحی نقطه مقابل اوست می‌گشاید. روگوژین برای او عشق قهاری را که

نسبت به ناستازیا فیلیپوونا احساس می‌کند باز می‌گوید.

این زن زیبا که نظر حسن شهرت، وضع مبهمی دارد به انگیزه وظیفه شناسی نه بی‌اکراه

معشوقه ولی نعمت خود می‌شود تا از این راه حق شناسی خود را به او نشان دهد.

وی که طبعا مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به طور کلی نسبت به همه

کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر می‌آید که برای خوار ساحتن او

به همین مزیت می‌نازند نفرتی در جان نهفته دارد. این دو تازه دوست چون به سن پترزبورگ

می‌رسند از یکدیگر جدا می‌شوند و پرنس نزد ژنرال اپانچین یکی از خویشاوندانش

می‌رود به این امید که برای زندگی فعالی که می خواهد آغاز کند پشتیبانش باشد … .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر