اخطار! ۩۞۩ ZERO BOOK ۩۞۩

توجه : همانطور كه مي دانيد ايران عضو و امضاء كننده كپي رايت بين المللي نيست و بنابراين كليه كتابهاي چاپ شده در محدوده جغرافيايي ايران نيز فاقد حق مؤلفين در سطح بين المللي خواهد بود. لذا اين سايت و مدير آن هيچ گونه مسئوليتي درقبال كتابها و لينكهاي معرفي شده ندارد.چرا که كتابهاي معرفي شده در اين سايت ، توسط كاربران مختلف تهيه و بارگذاري شده است. و برشما است كه در هنگام دانلود از خارج كشور به قوانين كشور محل اقامت خود توجه داشته باشيد.
Disclaimer:As Iran is not a signatory of international copyright law , None of the books printed inside it is protected by this law. Nevertheless, all the books shown above are not hosted or transmitted by this server. The links are provided solely by this site’s users. The administrator of this site cannot be held responsible for what its users post, or any other actions of its users. You may not use this site to distribute or download any material when you do not have the legal rights to do so. It is your own responsibility to adhere to these terms.


۱۳۹۵ دی ۲۹, چهارشنبه

دانلود دیوان اشعار شهریار

دانلود دیوان اشعار شهریار   www.zerobook.lxb.ir  >>   کتابخانه مجازی صفربوک <<
 
* * *
سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت)
شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده‌است.
وی در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد.
در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.
مهم‌ترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای
ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است.
این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از 80 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی مانند؛
قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است.
از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به علی ای همای رحمت و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.
» نمونه‌ای از اشعار شهریار که در قالب غزل سروده شده است:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی‌وفاحالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگراکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟
درخزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟
شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟ «

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر