|
در ده سال گذشته آیین روانکاوی با اقبال همگانی و چشمگیری رو به رو بوده است . این آیین تاثیر بسیاری بر ادبیات ، دانش و هنر داشته و گه گاه باب روز نیز بوده است . بسیاری از سبک اندیشان سخت تحت تاثیر آیین روانکاوی بوده اند و بسیاری از دانشمندان متعارف نیز در هراس افتاده بودند که چگونه آن را فروگذارند. نویسنده این کتاب ، آشکارا به دسته ی نخست تعلق دارد ، زیرا زمانی سخت تحت تاثیر نظریه های فروید، ریورز، یونگ و جونز بوده است . اما سرانجام دانش متعارف ، چون سودایی بر این دانش پژوه چیره شد و اندیشه ی بخردانه بعدی ، گرمی و شور نخستین را سرد کرد .
این جریان را با همه ی شاخه هایش می توان در این کتاب کوچک به دقت دنبال کرد. به هر حال در اینجا در اینجا نمی خواهم به سنت شکنی هیجان انگیزی پرو بال دهم . من هرگز گرونده ی عرف روانکاوی یا هوادار نظریه روانکاوی نبوده ام. اکنون ، هر چند که داعیه های گزافه آمیز روانکاوی و مباحثات پراکنده و اصطلاح های پیچیده ی آن کاسه صبرم را لبریز کرده است ، باید اعتراف کنم به دلیل انگیزش و هم چنین امکان آموزش با ارزشی که روانکاوی در شناخت برخی از جنبه های روان شناسی انسان به دست داده است ، خود را سخت وامدار آن احساس می کنم . روانکاوی ما را به قلب نظریه ی پویا درباره ی ذهن انداخته است و به مطالعه ی جریان های ذهنی حالتی عینی بخشیده و ما را به بررسی دقیق روان شناسی کودک و تاریخ ذهنی فرد کشانده است . روانکاوی دست کم ما را به اندیشیدن درباره ی زوایای ناشناخته و نا متعارف زندگی بشر واداشته است و این دستاورد کمی نیست .
پرداختن آشکار به غریزه ی جنسی ، خودبینی ها و بیهودگی شرم آور انسان چیزهایی که روانکاوی بیشتر به شبب آن ها دستخوش بیزاری و ناسزاگویی شده است به عقیده ی من برای دانش بیشترین ارزش را داد و روانکاوی بیشتر از همه باید برای دانشجوی انسان شناسی گرامی باشد، البته اگر بخواهد موضوع را بدون زرق و برق و عریان بررسی کند. به عنوان شاگرد و دنبال کننده راه هاولاک الیس، جنسیت مداری فروید را تقبیح نمی کنم اگر چه با پرداخت او از انگیزه ی جنسی هیچ همداستان نیستم و اعتراض به نظریه های فروید را نخواهم پذیرفت و دست های خود را از این آلودگی شرافتمندانه می شویم . انسان ار جهت زیست شناختی یک جانور است و همچون جانوران دیگر و هر انسان شناس شرافتمندی باید با این حقیقت رو به رو شود. گلایه ی دانش پژوه از روانکاوی به این علت نیست که روانکاوی آشکارا و با تاکیدی سزاوار به غریزه ی جنسی پرداخته ، بلکه از این روست که پرداخت آن از غریزه ی جنسی نادرست بوده است .
درباره ی تاریخ نگارش بخش های این کتاب باید گفت که دو بخش نخستین ، بسیار زودتر از بخش های دیگر نوشته شده است . بسیاری از اندیشه های این دو بخش نتیجه ی بررسی زندگی جوامع ملانزی در مجمع الجزایر مرجانی است. رهنمود های دوستم ، استاد سی.جی.سلیگمان ، و اطلاعاتی که او مهربانانه برایم فراهم کرد، مرا برانگیخت تا درباره ی شیوه ی بازنمود آن عقده ی ادیپ و دیگر جلوه های ناخودآگاه در جامعه ی ما در تبار بیندیشیم . تاآنجا که می دانم ، بررسی عملی عقده ی مادرتباری در میان ملانزیان نخستین مورد کاربرد نطریه روان کاوانه در امر بررسی زندگی مردم ابتدایی است و شاید به همین دلیل برای دانش پژوه انسان ، ذهن و فرهنگ او تا اندازه ای به کار آید . نتیجه گیری های من بیشتر از حدی که میپسندم ، با اصطلاحات روانکاوانه بیان شده است ، با این همه درباره ی واژه های عقده و سرکوبی چندان دور نمی روم و هر دو این واژه ها را به معنایی کاملا مشخث و تجربی به کار می برم .
فهرست کتاب
بخش اول : تشکیل عقده
بخش دوم : آینه ی سنت
بخش سوم : روانکاوی و انسان شناسی
بخش چهارم : غریزه و فرهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر